قاليچه پرنده از تورات تا تخت جمشيد
تحقیق جدیدي که در 28سپتامبر 2010، منتشر شد جهان را در بهت و حیرت و فرو برده است.این خبر آنقدر غیرمنتظره است که اگر در اول آوریل منتشر شده بود جاي این تردید وجود داشت که شاید دروغ آوریل باشد .
سه گروه درگیر این تحقیقات بودند.گروهی ازفیزیکدانان انستیتو نیلزبور در دانمارك، گروه کشاورزي و کانی شناسی از دانشگاه ماساچوست آمریکا و سرانجام بخش باستانشناسی دانشگاه آکسفورد انگلستان.
براي درك بهتر موضوع باید کمی به عقب برگردیم .
آدريان پل موريس ديراك وقتي در 1926 با تلفيق مكانيك كوانتومي و نسبیت عام و خاص توانست فرمول بندي جدیدي ارائه دهد که وجود ذراتیکه بعدها به ضدذره شناخته شدند را پیشبینی میکرد گام بزرگی در را ه پیشرفت فیزیک برداشت. از آن پس دانشمندان براي حامل انرژي دنبال ذره اي ميگشتند، ذره اي به نام گراويتون Graviton كه از خانواده مزونهاست Meson ، با اسپين 2 و بار الكتروني و جرم در حال سكون صفر، به عنوان عامل جاذبه دست يافتند.
این ذره تا کنون آشکارسازي نشده بود .در واقع این که دو جرم همدیگر را جذب میکند به دلیل وجود این ذره است. یک گروه گراویتون یاب از دهه ي سی میلادي توسط نیلز بور در دانمارك تشکیل شد تا این ذره را پیدا کنند.
دانشمدان بزرگي از هيدكي يوكاوا ژاپني گرفته تا عبدالسلام پنجابي و ورنر هاينزبرگ آلماني، طي سالهاي طولاني در اين گروه عضو بوده اند. سرانجام این گروه نشان داد در برخی از مواد کانی ذرات گراویتون وجود دارد که در کویرهایی که درجه ي حرارت در آنها بالا برود ممکن است در دل شن ها یافت شود.
گروهی ازبرجسته ترین کانی شناسان در دانشگاه لوول ماساچوست به سرپرستی یکی از نوادگان کانی شناس برجسته ي فرانسوي رنه ژوست آئویی پس ازدریافت آخرین دستآوردهاي تئوریک انستیتو نیلزبور با بررسی هزاران نقشه ي ماهواره یی سه نقطه در جهان را مشخص کردند که ممکن بود داراي خاك یا شنی سرشار از ذرات گراویتون باشند.
صحراي سینادرمصر، ربع ا لخالی درعربستان و ریگ جن در کویر مرکزي ایرانبه همين منظور گروههایی رابه مصر و ربع ا لخالی اعزام کردند .
نمائی از تپه هاي ماسه در مرکز ریگ جن
اما به دلیل نبودن ارتباط سیاسی بین آمریکا و ایران طی پنج سال گذشته که تیم هاي اعزامی در صحراي سینا و ربع الخالی مشغول تحقیق بودند هیچ تیمی به ایران اعزام نشد و متاسفانه در آن دو نقطه هم تحقیقات به نتیجه ي مطلوب نرسيد .تا این که حدود سه سال پیش در 18دسامبر 2007 یک اتفاق کاملا تصادفی زنجیره یی از حوادث را به وجود آورد که منجر به کشفی بزرگ و حیرت ا نگیز شد .
2- كشف بزرگ
در سال 2007 زماني كه جيمز كامرون قصد داشت تا پروژه آواتار را شروع كند، تصميم داشت در اين فيلم سیاره ای را به تصویر بکشد که تخت سنگهاي بزرگ گراویتونی دارد با گراویتون یابهاي انستیتو نیلزبور تماس گرفت تا اطلاعاتی در زمینه عملکرد صخرههاي گراویتونی به دست آورد با پیگیري ماجرا به کانی شناسان ماساچوست یرسید و آنها توضیح دادند که ممکن است صخره هاي گرویتونی در روي کره ي زمین هم باشد و سه نقطه را میگویند و اضافه عربستان به نتیجه نرسیده و امكان رفتن به كوير جن هم نيست .
جیمز کامرون با عباس کیارستمی فیلمساز معروف ایرانی تماس میگیرد و از او میخواهد تحت پوشش فیلمسازي گروهی به منطقه اعزام شوند اما کیارستمی می گوید امکان اینکار وجود ندارد در عوض او یکی از دوستانش به نام پرفسور جندقی را به او معرفی می کند که باستانشناس و کویر شناس ایرانی ساکن انگلستان و صاحب کرسی در آکسفورد است.تماس جیمز کامرون با پرفسور جندقی و گفت وگو با او موجب میشود پروفسور جندقی با تحقیقات ماساچوستیها و دانمارکیها آشنا شود و او به جیمز کامرون میگوید در حفاريهاي تخت جمشید ابریشمی پیدا شده است که با این توصیفات شما به نوعی داراي ذرات گراویتونی هستند.
کامرون به هالیوود میرود و سرگرم ساختن فیلم خود میشود .اما سریعا دانشمندان دانشگاه ماساچوست و انستیتو نیلزبور در انگلستان جلسه ي مشترك با تیم باستانشناسی میگذارند.
آن ها از دولت انگلستان میخواهند که امکان رفتن تیمی تحقیقاتی به ریگ جن را فراهم آورند که دولت انگلستان از طریق اسفندیار رحیم مشایی با این شرط که منشور کوروش براي مدتی به ایران آورده شود با این سفر تحقیقاتی موافقت میکنند.
تیم اعزامی طی تحقیقات جالبی به این نتیجه میرسد که ایرانیان در زمان هخامنشی ذرات گروایتون را در کویر مرکزي ایران کشف کرده ا ند خاك و شن منطقه ي ریگ جن را طی عملیات سرندسازي خالص کرده به کاشان منتقل می کرده اند و در آنجا باغی درست کرده بودند پر از درخت توت، خاك این باغ تا عمق پنجاه و سه متر از خاك سرند شده ي ریگ جن بوده است بعد کرمهاي ابریشم از برگ این درختان تغذیه میکردند وابریشم تولیدي خاصیت گراویتونی و ضد جاذبه یی داشته است و ایرانیان با آن قالیچه ي پرنده تولید میکردند.
البته این فراینده بسیار پیچیده بوده است و یک قالیچه ي کوچک پرنده دهها سال طول میکشیده است تا درست شود . یکی از این قالیچه ها توسط کوروش که به ذوالقرنین شناخته می شود به سلیمان نبی داده می شود .
ایرانیان بسیار دقت کرده بودند که استفاده از این قالیچه ها علنی نشود اما سلیمان استفاده ي گسترده یی می کند و این قالیچه به قالیچه ي سلیمان مشهور میشود. گویا اسکندر براي به دست آوردن همین قالیچه به ایران حمله میکند وایرانیان براي این که تکنولوژي دست یونانیان نیفتد آن باغ را آتش میزنند و دو قالیچه ي باقیمانده در تحت جمشید هم در آتش سوزي تخت جمشید کاملا از بین میرود و فقط چند تار از آن در اكتشافات ارنست اميل هرتسفيلد باستان شناس آلماني كه توسط موسسه خاور شناسي دانشگاه شيكاگو در 1931 به دست آمد که اکنون توسط این دانشگاه به تیم تحقیقاتی متشکل از اعضاي از تمام گروهاي درگیر به وجود آمده است قرار گرفته است در 28 سپتامبر 2010ساعت 10صبح به وقت ماساچوست نتيجه این تحقیقات طی بیانیه یی منتشر شد. البته بیانیه‌ی مذبور بسیار تخصصی است که در اینجا شما خلاصه‌یی از آن را به زبان غیرحرفه‌یی خواندید. به‌زودی حتما مطالب متنوعی در این مورد منتشر می‌شود

منبع : هوپا

www.hupaa.com

 

همچنانكه مي دانيم در نسبيت، سرعت نور بالاترين سرعت هاست و هيچ چيز بالاتر از سرعت نور حركت نمي كند

اين سرعت تقريباً c=3x10^8 m/s است. بنابراين در نسبيت سرعت گرانش برابر سرعت نور است. اما هنگاميكه اسپين يك الكترون تغيير مي كند، اسپين الكترون مشابه آن نيز فوري تغيير مي كند و چنين به نظر مي آيد كه اين تغييرات همزمان انجام مي شود.

اين نشان مي دهد كه انتقال اطلاعات دز اندازه هاي اتمي بالاتر از سرعت نور صورت مي گيرد. ما مي توانيم بپذيريم كه هيچ چيز بالتر از سرعت نور حركت نمي كند، اما انتقال اطلاعات از اين قانون طبعيت نمي كند. اما چنين ديدگاهي برخورد علمي با طبيعت نيست. اما چگونه مي توانيم اين پديده را توجيه كنيم؟ ما بايد بپذيريم كه انتقال اطلات بالاتر از سرعت نور انجام مي شود، اما اين پديده نيز از قوانين طبيعي طبعيت مي كند و بايد آنرا توجيه كرد آيا علامتي در فيزيك وجود دارد كه سريعتر از امواج الكترومغناطيسي حركت كند؟

 

مطمئاً چنين علامتي هست و آن گراويتون است

در نظريه سي. پي. اچ. ، گرانش يك جريان است. اين جريان دائمي بين تمام ذرات و اجسام وجود دارد. به عنوان مثال به زمين و ماه توجه كنيد. زمين داراي ميدان گرانش است. يك ميدان گرانشي از تعداد متنابهي سي. پي. اچ. (گراويتون) تشكيل شده است. پس ميدان گرانشي زمين نيز از تعداد بيشماري سي. پي. اچ تشكيل شده است كه در اطراف زمين در حركت هستند. فرض كنيم زمين منزوي است. يعني هيچ كنش و واكنشي بين زمين و ساير اجسام وجود ندارد. در اين صورت همه ي سي. پي. اچ. هايي كه به زمين مي رسند، جذب آن شده و از نيروهاي موجود در آنجا اطاعت مي كنند اما همچنان كه مي دانيم زمين منزوي نيست و با ساير احسام كنش متقابل دارد. نگاهي به زمين و ماه بيندازيد. در اينجا دو ميدان وجود دارد، يكي ميدان گرانشي زمين و ديگري ميدان گرانشي ماه هنگاميكه يك گراويتون به زمين مي رسد، گراويتون ديگري زمين را ترك مي كند و به دليل آنكه داراي يك زير كوانتوم گرانشي است، زمين را به دنبال خود مي كشد

تا جاييكه زمين از حوزه عمل اين زير كوانتوم گرانشي خارج شود. مانند يك توپ كه جدار خارجي آن را با چسب مايع آغشته كرده باشيم. هنگاميكه مي خواهيم آن را از زمين جدا كنيم، زمين را به دنبال خود مي كشد.

اما سي. پي. اچ. چيست؟

تعريف سي. پي. اچ

فرض كنيم يك ذره با جرم ثابت m وجود دارد كه با مقدار سرعت ثابت Vc نسبت به تمام دستگاه هاي لخت حركت مي كند. و Vc>c, c is speed of light بنابراين سي. پي. اچ. داراي اندازه حركت خطي برابر mVc است.

 

اصل سي. پي. اچ

Principle of CPH

سي. پي. اچ. يك ذره بنيادي با جرم ثابت است كه با مقدار سرعت ثابت حركت مي كند. اين ذره داري لختي دوراني است. در هر واكنش بين اين ذره با ساير ذرات يا نيروها در مقدار سرعت آن تغييري داده نمي شود، بطوريكه حال با توجه به اصل سي. پي. اچ. و گراش از ديدگاه نظريه سي. پي. اچ. اجازه بدهيد نگاه جديدي به انتقال اطلاعات در ساختمان اتم بيندازيم

دو الكترون الف و ب را در ساختمان فوتون در نظر بگيريد. اين دو الكترون مدام در حال تبادل سي. پي. اچ. هستند، مانند همه ي ذرات و اجسام موجود در جهان هنگاميكه يك گراويتون از الكترون الف به الكترون ب مي رسد، اسپين و جهت حركت آن تملم اطلاعات الكترون الف را به الكترون ب منتقل مي كند.

بنابراين اگر اسپين الكترون الف تغيير كرده باشد، الكترون ب، اين اطلاعات را از طريق گراويتون دريافت مي كند. حال ما مي توانيم سرعت گراويتون را حساب كنيم. فرض كنيد دو الكترون در فاصله d=1x10^-15 m كه برابر با قطر اتم است قرار دارند. يك گراويتون فاصله ي d را در كمترين زمان ممكن طي مي كند. اين كمترين زمان برابر است با زمان پلانك كه برابر است با T=5.39x10^-44 s. بنابراين سرعت گراويتون V از رابطه ي زير به دست مي آيد.

V=d/T=(10^-15m)/(5.39x10^-44s)=2x10^28 m/s اين مقدار تقريباً ده بتوان بيست برابر سرعت نور است:

يعني V=10^20c لطفاً توجه كنيد كه Vc>V زيرا گراويتون داراي اسپين است و Vc سرعت سي. پي. است زمانيكه داراي اسپين نيست.

منبع :www.cph-theory.persiangig.com